عشق یعنی پاک ماندن در فساد// آب ماندن در دمای انجماد//در حقیقت عشق یعنی سادگی
بوی نوروز و بهار طبیعت همه جا را فرا گرفته است . عطری جان فزا که شمیم آن دلها را می نوازد و جسم و روح آدمی را به آرامشی عمیق فرا می خواند . برای گذر از زمان تحویل سال ، همه در جنب و جوشند . انگار که زمان کوتاه شده و به همان اندازه توان انسانها برای کار و تلاش بیشتر فزونی یافته است . همه می خواهند در بهترین وضعیت ممکن آغاز سال نو را درک کنند . به این امید که با آغازی خوب ، سالی پربار در پیش روی داشته باشند .
نوروز که می شود سنت های دیرین از صندوقچه خاطرات بیرون می آیند ، گویی مهربانی ها از قفس رها می شوند و همه چیز رنگ و بوی دوستی و محبت دارد . بزرگ ترها در نوروز احساس خوبی پیدا میکنند . حس احترام ، حس بزرگی ، حس دوست داشتن و حس مهم بودن ، و کوچکترها نیز نوروز را با همه وجود دوست دارند چرا که آنها هم با نوروز بزرگ می شوند و با نوروز پیوند می خورند .
براستی چه جادویی است نوروز ؛ جادویی که سحر آن را در آدمها می توان به وضوح مشاهده کرد ، جادوی مهربانی ، انس ، الفت ، عشق ، محبت ، احترام ، دید و بازدید ، پاکی ، همه چیز را خوب دیدن از سیاهی ها رهای شدن و... چه رازی در این جادو نهفته اس ؟ نمی دانم ...